بدون عنوان
امروز اومدم تا از شيطنت هات بگم
از ديوار راست ميري بالا يه لحظه آروم نداري و همش در حال شيطنت هستي شيطون بلاااااااااااااااااا
منم همش بايدچشمم دنبالت باشه كه يه وقت كاردست خودت ندي جرات ندارم ببرمت بيرون وقتي ميريم
بيرون ديگه نمي خواي بياي خونه همش گريه ميكني كه دد دد نميدونم ديگه بايد چيكار كنم پارك
هم كه ميبرمت همش بايدبقل سرسره وايسم تاشمابازي كني اصلاهيج جاي ديگه نميري يه لحظه نمياي
بشيني همش بايد اين پله ها رو بالا و پايين بري اصلا ميدوني چيه تو خستگي ناپذيري
از كاراي ديگت بخوام بگم خيلي علاقه به
داري و ديگه منو ديووونه كردي ديوار سالم از دست شما نداريم بابايي برات تخته هم خريده ولي فكر كنم
توي عالم تو ديوار يه مزه ديگه اي داره
خيلي خوشحالم از اينكه مفهوم حرفها و كارات رو ميرسوني خيلي بامزه همرو به يه نماد ميشناسي
فرهنگ لغات بهار
بابا محمد(باباي خودت): بابا
بابا رضا (باباي خودم) :بابا
بابا علي (باباي بابا) : علي
مامان سحر(خودم) : سحر البته بدون س يعني حر
مامان فرزانه( مامان خودم): مامان
دايي محمدرضا: دايي
خاله ساره: آيه
عمه مهسا:عمه اونم با چه غلظتي
نسترن و سينا : نيييي
هر بچه اي كه توي خيابوون كوچيك يا بزرگ : ني ني
هر مردي كه توي خيابون ميبيني:بابا
به نگين ميگي :نيين