واما 16 ماهگی بهارم
عزیز دلم خیلی شیطون شدی و همش اسم منو صدا میزنی سحر (( حر )) یه جورایی اینقدر که صدا میزنی
مامان دیوونه میشه بابا رو خیلی با مزه تلفظ می کنی که ادم می خواد بخوردت به بابا علی هم میگی علی
به خاله میگی آیه به دایی هم میگی دای امرووز هم می خوام برات عکس بزارم هم یه سری کلمه ها رو که
تلفظ کردی بزارم برات عشقم راستی روزم هم مباااااااااااااااااااااااااااارک
خیلی دوست داشتنی شدی بهار خونمون یه بالکن داره که رو به محوطه است تا صدای بچه ها رو میشنوی
سریع خودتو میرسونی به انجا یه قابلمه هم میزارم برات زیر پات تا یکم قدت بلند شه بعد بچه ها رو از اون جا
نگاه میکنی می گی نی نی
واماااااااااا عکس
اینجا یه نی نی رو توی بازار دیده بودی بغلش کرده بودی
اینجا هم سوار ماشین بابا محمد شدی و بادقت داری رانندگی می کنی
یه روز جمعه بهارجونم داری توی محوطه بازی میکنی
اینجا هم رفته بودیم ارم داشتی توی استخر توپ حال می کردی
بعد یه بازی توپ اب معدنی می چسبه
اینجا هم وقتی عروسکرو دیدی از دور داد زدی نی نی و رفتی بغلش کردی از پشت شیشه
و اما وقتی بهار نقاشی می کشد