خواب
واي كه مردم از دستت از بس كه بهم بي خوابي دادي عزيزدلم حالا جالب اينجاست كه وقتي من و بابا رو بي خواب مي كني خودت خيلي راحت انگار كه هيچ اتفاقي نيافتاده ميگيري ميخوابي
واما جالب تر اين كه ما اصلا انگار كه يادمووون نمياد تو با ما چيكار كردي صبح كه پاميشيم انگار كه هيچ اتفاقي نيافتاااااده
خوب اينم ميتووونيم بگيم جادووووي روزگااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااار
اين عكس هم كه ميخوام بزارم داستانش از اين قراره كه هرچي گذاشتمت روي پام و تكونت دادم خودتوووو سفت كردي و بلند شدي بعد رفتي توي بغل بابايي همچين كه بابايي بغلت كرد بيهووووش شدي اي شيطوووووون حالا از اون موقع بابايي هي به ماماني مي خنده ميگه يه بچه بلد نيستي بخوابووووني ببين دخملم چقدر بابايي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی