بعد مدتهاااااااا
ببخشید اصلا بهار برام وقت نمیزاره که بخواااااااام بیام
خیلی شیطووون شده و البته کمی هم لجباااااااااااااااز دوست داره هر کاری که دلش می خواد انجام بده و هیچ کس هم بهش نگه که چرا
خیلی قشنگ حرف میزنه و جمله هم میگههههههههه و منظورش رو کامل میرسووونه ولی با لحن کودکانه خودش
یه چند روزی رفتم توی فکرش که از شیر بگیرمش ولی خب یا دلم نمیااااد یا اینکه نمیزااااااااارن
آخه جدیدااا بهم خیلی وابسته شده و نمیزاره یه لحظه هم راحت باشم همش میگه سحر می می
میرم سراغ عکساش
نمایشگاه فرش گل محلات
توی این عکس رفتیم لب رودخووووونه
رفته بودیم آبگرم و بهار هم تازه از آب بازی اووومده بود
به چی داری فکر می کنی عشق مامان
در حال دیدن تلویزیون
عروس کوچووولوووو مامان آماده است برای رفتن به عروسی
یه چیز دیگههههههههه
الان 1 هفته است که خووووودش هر موقع دستشووویی داره میگه ماما دستجو